بازهم ایه الله بهجت ره
آیت الله بهجت:
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا که به مهربانی مادرش ایمان دارد ای کاش من هم مثل او به
خدایم ایمان داشتم….
آیت الله بهجت:
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست زیرا که به مهربانی مادرش ایمان دارد ای کاش من هم مثل او به
خدایم ایمان داشتم….
if gte mso 9]>
0000;">سِرّ قرار دادن اربعین برای سیدالشهدا(ع) چیست؟
اربعین و عدد چهل خصوصیتی دارد که دیگر ارقام آن را ندارد. غالب انبیای الهی در چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند و ملاقات خصوصی حضرت موسی (ع) و ذات اقدس الهی چهل شب بود …
و در نماز شب سفارش شده است که چهل مؤمن را دعا کنید و همسایگان را تا چهل خانه گرامیبدارید. این ها نشان میدهد که عدد چهل از برجستگی خاص برخوردار است.
در روایات اسلامیچنین آمده است: زمینی که روی آن انبیا و اولیای الهی و بندگان مؤمن، خدا را عبادت کرده اند، چهل روز در مرگ آنان میگرید، ولی در شهادت امام حسین(ع) آسمان و زمین، چهل روز خون گریه کردند. البته اشک یا خون را در این گونه از روایات نباید بر اشک یا خون ظاهری حمل کرد؛ چنان که نباید آن را انکار کرد.
توضیح آن که در سیارات آسمانی بارها انفجارهایی رخ میدهد که با چشم عادی هرگز دیده نمیشود؛ ولی متخصصان با استمداد از علم نجوم و از رصدخانه به تماشای این انفجارها مینشینند.
همان گونه که مردم عادی نباید خبر وقوع این انفجار را به صِرف ندیدن آن با چشم ظاهری انکار کنند، خونْ گریه کردن آسمان و زمین را نیز نباید انکار کنند؛ زیرا این موارد نیز جزو علومینیست که بشر عادی آن را نظاره کند، حتی از رصدخانه نیز دیده نمیشود.
اساساً امر ملکوتی را هرگز نمیتوان با ابزار مُلکی ادراک کرد. مثلاً با دقیقترین و پیشرفتهترین فنّ رصد سپهر نمیتوان مشهودات رؤیای صادق انسان نائم را رصد نمود. اگر یوسف عصر در ساحت رؤیا مشاهده کند که یازده ستاره به همراهی ماه و آفتاب برای وی سجده کردند، هرگز چنین صحنهای را نمیشود با هیچ رصدخانهای تصدیق یا تکذیب نمود.
غرض آن که معنای اشک ریزی یا خون باری ملکوتی نه مورد تصدیق فنّ تجربی است و نه در قلمرو تکذیب آن قرار میگیرد و هیچ گاه استبعاد به جای استحاله نمینشیند. کسی که صاحب بَصَر نیست تا ببیند، لا اقل باید صاحب نظر باشد که گوش شنوا به ندای صاحبْ بصران داشته باشد.
برای تحقیق این موارد، علم مخصوص لازم است که اصطلاح و متخصصان ویژه خود را دارد که اهل ولایت و علمای بزرگ دینی اند. آنان این گونه از احادیث را با جان پذیرفتند و فهمیدند که آسمان و زمین خونْ گریه میکنند. از امام زمان (ع) نیز نقل شده است که به امام حسین (ع) عرض میکنند: «اگر اشک چشم تمام شود، برایت خون میگریم؛ «و لأبکینّ علیک بدل الدموع دماً»»
گفتنی است؛ گرامیداشت یاد متوفا پس از مرگ او در همه ملل و ادیان رسمیت دارد و بعضی با گذشت یک ماه و بسیاری نیز پس از چهل روز از متوفای خود تجلیل میکنند. در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم (ع) در نخستین اربعین آنان مراسم گرامیداشت انجام میشده است؛ ولی شهادت امام حسین (ع) این ویژگی را دارد که روز اربعین حسینی هر ساله تا قیامت ادامه خواهد داشت.
قدس آنلاین
اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه
گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه
گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم
گفت: من رفتني ام!
گفتم: يعني چي؟
گفت: دارم ميميرم
گفتم: دکتر ديگه اي رفتی، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.
گفتم: خدا کريمه، انشاله که بهت سلامتي ميده
با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟
فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گول ماليد سرش
گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟
گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم
کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم
خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت
خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد
با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
آخه من رفتني ام و اونا انگار موندنی
سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم
ماشين عروس که ميديدم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم
گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم
مثل پير مردا برای همه جوونا آرزوي خوشبختي ميکردم
الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم
حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول ميکنه؟
گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه
آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟
گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!
يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟
گفت: بيمار نيستم!
گفتم: پس چي؟
گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن: نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجي مارفتني هستيم وقتش فرقي داره مگه؟ باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد
وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ
اجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًانَّصِيرًا ﴿٨٠﴾/اسراء
…«پروردگارا! مرا (در هر کار،) با صداقت وارد کن، و
با صداقت خارج ساز! واز سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده !»
*********************
ربَّ اِنّی لِما انَزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیر فَقیر (24)/قصص
«پروردگارا!به هر خیر و نیکی که تو بر من فرو فرستی نیازمندم»